IMG_9162

13 tir: Gahanbar & Tirgan

گاهنبار و تيرگان به شما شاد، فرخنده و ایدون باد

در فرهنگ و تمدنِ ايران به واژه يى برخورد مى كنيم به نام گاهنبار، گاه به ماناى زمان است، براى نمونه گاهشمار، زمانِ شمارش كه همان تقويم است يا گهگاهى كه اشاره به هر از چندگاه يك بار مى شود. بسيارى گاهنبار را زمانِ انبار كردن فرآورده هاى كشاورزى و دامدارى در شش نوبتِ سال مى دانند. ديگرانى هم هستند كه گاهنبار را پاره يى از زمان مى دانند، باره مُعرب شده واژهِ پاره است؛ كه در اينجا هم، اشاره به شش گاهِ سال است، شش پاره از زمان كه در آن كشاورزان و دامداران بخشى از كارِ خود را به پايان برده اند و بخش ديگرى را آغاز مى كنند. شش گاهنبار سال، به گونه يى پراكنده، در ماه هاى ارديبهشت، تير، شهريور، مهر، دى و اسپند برگزار مى شوند. اكنون كه در تيرماه هستيم، دومين گاهنبار سال، از يازدهم تا پانزدهم ماه برگزار مى شود كه با برداشتِ گندم و كشتِ بهارى هم زمان است.

دومين گاهنبارِ سال با جشنِ ديگرى به نام جشن تير يا تيرگان برابر شده است. سيزدهمين روزِ تيرماه، تير نام دارد و با برابر شدن نامِ روز با نامِ ماه در تيرماه، جشن تير يا تيرگان برگزار مى شود. ابوريحان بيرونى در آثارالباقيه مى نويسد كه تيرگان روزِ بزرگداشتِ جايگاهِ نويسندِگان در ايرانِ كهن بوده و در ديگر داده هاى تاريخى اين جشن را در گراميداشتِ تيشتر (ستارهِ باران آور) دانستند. تيشتر يا تير كه فرشتهِ باران هست همچون اسپِ زيباى سپيدى در درياى كيهانى پديدار مى شود و در آنجا با ديوِ خشكسالى كه اپوش نام دارد كه همچون اسپِ ترس آورِ سياهى خودش را نشان مى دهد واردِ نبرد مى شود. اين دو، سه روز و سه شب، در پيكار با هم هستند. گرچه در آغاز، ديو بر فرشته چيره مى شود اما پيروزى نهايى با اسپِ سپيد است. با اين پيروزى آب ها دوباره به كشتگاه ها و چراگاه ها سرازير مى شوند. باد ابرهاى باران زا را از درياهاى كيهانى به اين سو و آن سو برده و باران هاى زندگى بخش در هفت كشور زمين به بارش در مى آيند و ايرانيان اين پيروزى را كه در سيزدهم تير است جشن گرفته، تيرگان مى نامند.

افسانه يا استورهِ ديگرى كه به اين روز نسبت مى دهند داستان آرش كمانگير است كه نويسنده گانى همچون ارسلان پوريا، سياوش كسرايى، بهرام بيضايى، نادر ابراهيمى، مهرداد اوستا، سيروس افهمى و توران شهريارى از آن، براى كارهاى ادبىِ خود بهره گرفتند. ابوريحان بيرونى در كتابِ آثارالباقيه دربارهِ جشنِ تير يا تيرگان، داستانِ آرش را بازگو مى كند و ريشه اين جشن را از روزِ حماسه آفرينىِ آرش مى داند.
در زمانِ پيشداديان، به هنگامِ جنگِ بينِ ايران به پادشاهىِ منوچهر و توران به پادشاهىِ افراسياب، كارزار به مازندران مى كشد. پيكِ سپاهِ ايران كه آرش نام دارد پيشنهادِ افراسياب، براى پايان دادن به جنگ را مى پذيرد. پيشنهاد اين است كه آرش، تيرى از كمان پرتاب كند و تير هر جايى كه به زمين نشست، آنجا مرز ايران و توران باشد. آرش بر فرازِ كوهِ دماوند مى رود، تير را در كمان مى گذارد و پرتاب مى كند. اين پهلوانِ ايرانى كه همهِ هستى و توانِ خود را براى پرتابِ اين تير گذاشته، پس از پرتاب آن، از جان بى جان مى شود. پيكرش پاره پاره شده با خاكِ ايران درمى آميزد و روانش در تير دميده مى شود. تير از بامداد تا پائين رفتن خورشيد در آسمان پرواز مى كند و سرانجام در كنارِ رودِ جيحون يا آمودريا بر روى درختِ تنومندِ گردويى فرود مى آيد، كه آنجا، مرزِ بين ايران و توران خوانده مى شود. اين روز سيزدهمين روز تيرماه است، روز جان فشانىِ آرش، كه ايرانيان به يادِ آن پهلوان هر سال آن را جشن مى گيرند

در شاهنامه افسانه آرش كمانگير بازگو نشده اما چندين بار براى نمونه در بخشِ پادشاهىِ شيرويه و در داستانِ نبردِ خسروپرويز و بهرام چوبينه از اين داستان ياد شده. در جايى بهرام چوبينه خود را از نسلِ آرش مى داند و مى گويد:

من از تخمه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتشِ سركشم

يكى از آئين هاى ويژهِ تيرگان دستبندِ تير و باد هست. با فرارسيدنِ سيزدهِ تيرماه، بندى به نامِ تيروباد كه از هفت ريسمان هفت رنگ بافته شده به دست مى بندند و پس از گذشتِ نه روز در بيست و دومِ تير (كه بادروز نام دارد) اين بند را باز مى كنند و در جاى بلندى، پشتِ بام يا بالاى تپه يى، به دستِ باد مى سپارند تا درست مانندِ پيام رسانى خواست و آرزوهايـشان را به همراه ببرد. اين كار با خواندن آوازى زير لب همراه است كه: تير بُرو، باد بيا، غم بُرو، شادى بيا، محنت بُرو، روزى بيا، خوشه مروارى بيا

يكى ديگر از آئين هاى ويژه جشنِ  تير يا تيرگان فالِ كوزه يا چكُ دوله هست. يك روز پيش از جشن، دوشيزه يى يك كوزه سُفالىِ دهان گشادى كه دوله نام دارد را پُر از آبِ پاكيزه مى كند، يك دستمالِ سبزِ ابريشمى را بر روى دهانه آن مى اندازد و كوزه را پيشِ همهِ كسانى كه مى خواهند در آئينِ ويژه تيرگان شركت كنند مى برد. آنها هم هر كدام در دِلِ خود خواسته و آرزويى را به ياد مى آورند و چيز كوچكى را كه با خود دارند، انگشترى، گوشواره يى يا هر چيزِ ديگرى را در درون كوزه مى اندازند. دختر دوله يا كوزه را مى برد و در زيرِ درختِ هميشه سبزى، براى نمونه سرو يا مورد، جا مى دهد. در پايان روزِ تيرگان همهِ آنهايى كه در دوله چيزى انداختند و خواسته يا آرزويى داشتند در جايى گردِهم مى آيند. دخترِ جوان دوله را از زيرِ درخت مى آورد. بزرگ تَر ها به نوبت شعرهايى را مى خوانند. در پايانِ هر شعر دختر دستِ خودش را در دوله مى كند و يكى از چيزها را بيرون مى آورد. اينجورى دارندهِ آن چيز شعرى را كه خوانده شده به خواسته و آرزوى خود پيوند مى زند كه آيا برآورده خواهد شد يا نه.

شناخته ترين آئين ويژهِ جشن تير يا تيرگان، آبريزان يا آب پاشى نام دارد كه چون اين جشن در بيرون از خانه و كاشانه و در كنارِ جوى آب و رودخانه انجام مى شود همه بر روى هم آب مى پاشند و روز را با شادى و خوشى سپرى مى كنند. آب در فرهنگِ ايرانى نشانهِ روشنايى است و در اين روزهاى گرم آغازينِ تابستان همگان آرزوى چيرگى اسپِ سپيد بر اسپِ سياه و بارشِ هرچه بيشترِ باران و روشنايى را مى كنند

شناخته ترين آئين ويژهِ جشن تير يا تيرگان، آبريزان يا آب پاشى نام دارد كه چون اين جشن در بيرون از خانه و كاشانه و در كنارِ جوى آب و رودخانه انجام مى شود همه بر روى هم آب مى پاشند و روز را با شادى و خوشى سپرى مى كنند. آب در فرهنگِ ايرانى نشانهِ روشنايى است و در اين روزهاى گرم آغازينِ تابستان همگان آرزوى چيرگى اسپِ سپيد بر اسپِ سياه و بارشِ هرچه بيشترِ باران و روشنايى را مى كنند

با شادباش هاى ويژه به فراخورِ فرارسيدنِ گاهنبار و جشن تير، تيرگان، براى همه شما آرزوى تيرماهى بارانى مى كنم. گاهِ گاهنبار پشت و پناهِ شما باد و همچون تيشتر بارَنده و روشن باشيم.

گاهنبار و تيرگان به شما شاد، فرخنده و ایدون باد
بهمن چهل امیرانی

این نامه را پسندیدید؟
اگر آن را پسندیدید و دوست دارید برای آینده جامعه خود گامی کوچک، بدونِ هزینه و سازنده بردارید این نامه را برای دوستان و آشنایانِ خود بفرستید
با سپاس

Feel Free to Comment:

Tir تیر
Cancer
Month 4 of 12
June 22 - July 22

تيرگان

جشن باران و روشنايى

به ایرانیان و جهانیان فرخنده باد